کلبه ی دلم
در کجای فاصله مانده ای که سکوت نشانه توست ؟دل به کدامین جاده سپرده ای که هر چه میروم نمی رسم و رد پایت را نمی بینم .بعد تو شبگرد پرسه های باران شده ام که نوای غم می نوازد و فریاد تنهایی سر میدهد. بیا و طلسم لحظه ها را بشکن و امواج دلواپسی هایم را به ساحل بسپار .صدایم کن که خسته ام از دیروز و هراسانم از فردا